تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دلنوشته خیس تنهایی من و آدرس dellneveshtehkhis2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
چه سخت است قلب خود را به قبر سپردن !و زنده به گور کردن خاطرات یک عشق پاک را .اینجا جای قلب من نبود !
“دیروز روزی ست که دل سپردم
امروز روزی ست که خوب مردم”
چه سنگین شده بغض صدایم چه بی رنگ شده برق نگاهم !به سیاهی بختم می نالم ،می نالم،می نالم .
“آه! از این غم دل،داد و فریاد
هرچه بود ،داد زلف یار بر باد ”
چه دردناک ست قلب گرم را بر خاک سرد نهفتن !چه زجری بکشد قلب من !
“گرچه من ز درد و فغان همچو فرهادم
لیک خاطراتم،بر این گور سرد بنهادم ”
سوختم !سوختم !سوختم !کسی صدایم را نمی شنود ؟!بر روی سینه ام تکه یخی بگذارد تا تسکین یابم !
او کجاست؟!قاتل قلبم را می گویم ! کاش اینجا بود تا برایم گریه کند ؟!
بگوید این است سزاوار همه خوبی هایی که بر من روا داشتی،همه زلال بودنت ،هم پاکیت همه عشقت همه سادگیت که من حماقت نگاشتم آن را .
“دیده دل بر قبر نهادم تا نرود بنیادم
گرچه فرهادم ،لیک نرود از یادم ،ازادم ”
چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند با چشم باز سر بر قبر نهادم ،تا بدانند این بار حماقتی نبود با چشم باز خاطراتم را دفن کردم تا بیابم حقیقت زندگیم را
“امروز روزی ست که از پا افتادم
فردا روزی ست که ز نو باز آبادم”
سخت است ویرانه را آباد کردن ،اما شیرین است رخت بستن حماقتم
“چه شود روزی ،که اینبار استادم
هر چه بادا ،باد ،مبارک بادم ”
(خداحافظ همه ی حماقت من !
امروز به خاکت سپردم تا فردا را با کسی لایقم ست آغاز کنم)
تنهایی !
سکوت!
یک،شهر!
یک خیابان !
حس قدم زدن آنهم تو دل شب!
فکر میره اونجایی که باید بره !
قدم زدن خوبه !ولی نه واسه
کسایی که دلشون آشوب است!
دل بهونه گیر من جاش کجاست ؟
کنج خانه !!یا تنهایی خیابان
چقد امشب دلم بهونه داره !!
نگاهم به تابلو مغازه افتاد
اب سیب !
طعم زندگی را بخاطرم آورد !
اری زندگی جاریست!
زندگی جاریست !
امروز آسمان دلم ابریست
همه گویند
چقد زود همه چی دیر می شود
دلم دیر شدن نمی خواهد !
همه گویند:
زمان در گذرست
دلم گذر زمان نمی خواهد !
همه گویند:
این نیز بگذرد !
دلم این را هم نمی خواهد
دلم فقط تو را می خواهد
که نیستی !!!
دلی را زیر پا گذاشتی
که قبل تو شکستگی داشت
حال من عاشق
به کی به جز تو بستگی داشت
“تهش واسه من و تو چی داشت ؟”
یه گوشه از تمام دنیا
تو قلب تو برای من بود
کفر ولی میگم
چشای تو خدای من بود !
شروعت انتهای من بود
روزهای رفته زندگی را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزها که دلم میخواست تا ابد تمام نشود
چه روزها که هر ثانیه اش یک سال گذشت
چه فکرها که ارامم کرد
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود
چه لبخندهایی که بی اختیار برلبانم نقش بست
چه اشکهایی که بی اراده از چشانم سرازیر شد
چه آدمها که دلم را گرم کردند وچه آدمها که دلم را شکستند
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم وشد
چه آدمها که شناختم و چه آدمها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان
وچه........
وسهم من از این همه , یادش بخیر میشود
کاش ارمغان روزهایی که گذشت
آرامشی باشد از جنس خدا
آرامشی که هیچگاه تمام نشود.....
بی تو هیچ نمیخواهم
نه آسمان ،نه زمین،نه باران،نه خیس شدن
نه تازگی، نه طراوت
گرمای دستانت را به من بده
همه چیز را از من بگیر
:::::::::::::جمله های غمگین::::::::::::::::
آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد
، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک می ریزد
و تمام اینها روحش را به آتش می کشد
و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت
آرام آرام خاکستر می شود …
آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه …
تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف …
لرزشی روی میز کنار تختم میفتد …
از این صدا متنفر بودم اما …
چشم هایم را میمالم …
new message …
تا لود شود آرزو می کنم … کاش تو باشی …
سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !
بی پناهی یعنی
زیر آوار کسی بمانی
که
قرار بود
تکیه گاهت باشد…
ﺻـﺒﺢ ﻛﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ...
ﺍﯾﻦ ﭘﺎﮐـــﺖ ﺳﯿــﮕﺎﺭ ﻫﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮد !!
ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻜﺲ ﻛﻮﺩﻛﯽ ﺍﻡ
ﻛﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﻗﭽﻪ ﭘﯿﺮﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ
ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺁﻭﺭﺩ ...
ﻛﻪ ﻫﯿﭻ ﻛﺲ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻧﮕﻔﺖ :
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺟﺎ ﭘﺎﯼ ﺭﻫﮕﺬﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ..
ﻭﺁﺳﻤﺎﻥ ﻛﻔﺎﻑ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ ...
ﻛﺎﺵ ﺑﻪ ﻣﺎﻛﺴﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﻛﻪﺧﻮﺭﺷـﯿﺪﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ "ﺳﯿﮕﺎﺭ " ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ .!
ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ، ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ ﯼ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺸﺐ ﺍﺳﺖ .. !!!
آدمها عطرشان را با خودشان ميآورند
جا ميگذارند و ميروند
آدمها ميآيند و ميروند
ولي توي خوابهايمان ميمانند
آدمها ميآيند و ميروند
ولي ديروز را با خود نميبرند
آدمها ميآيند خاطرههايشان را جا ميگذارند و ميروند
آدمها ميآيند تمام برگهاي تقويم بهار ميشود ميروند
و چهار فصل پاييز را با خود نميبرند
آدمها وقتي ميآيند موسيقيشان را هم با خودشان ميآورند
و وقتي ميروند با خود نميبرند
آدمها ميآيند و ميروند
ولي در دلتنگيهايمان شعرهايمان
روياي خيس شبانهمان ميمانند
جا نگذاريد هر چه ميآوريد را با خودتان ببريد
به خواب و خاطرهي آدم برنگرديد .....
من در آینه رخ خود دیدم و به تو حق دادم
آه می بینم
می بینم
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
من به اندازه زیبایی تو غمگینم . . .
تنها باران است که گاهی در اوج تنهایی من .
درآن لحظه ک هیچکس نیست .
با من از تو میگوید ولی درد من این است که دیریست باران نمیبارد !
نه راه پس دارم
نه پیش !
به تنهایی خود آویزانم . . .
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 105
بازدید هفته : 232
بازدید ماه : 302
بازدید کل : 20382
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1
Alternative content
<-PollItems->
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
آمار
وبلاگ: |
||
|
||
|
||||